خبرگزاری «حوزه» - تهران/ فیلم «درخت گردو» را می توان اثری دانست که نشان از اوج بلوغ محمدحسین مهدویان در کارگردانی دانست، میزانسن های صحنه و جایگاه درست دوربین همه و همه نشان از تسلط مهدویان در مسیر خلق صحنه های درام قلمداد کرد، در کنار طراحی صحنه فوق العاده و موسیقی که نشسته بر کار بازی بازیگران فیلم از بازیگران حرفه ای گرفته تا تیم بازیگران محلی به جز بازی مهران مدیری همه خوب و حساب شده است.
بخش زیادی از همراهی مخاطب در کنار کارگردانی خوب مهدویان ناظر بر سوژه جانسوز جنایت در سردشت است و بزرگترین نقطه ضعف «درخت گردو» را میتوان فیلمنامه این فیلم دانست، فیلمنامهای که بیش از این که مبتنی بر قصه، کشمش و خرده پیرنگ باشد سعی در خلق موقعیت هایی دارد که از مخاطب گریه بگیرد، فیلم تلاش دارد تا در روایتی احساسی فاجعه سردشت را روایت کند و این زاویه دید با فیلم های گذشتهی مهدویان که بر پایه قصه مبتنی بر خرده پیرنگ پایه ریزی شده متفاوت است و شاید طرفداران فیلم های قصه گوی مهدویان را غافلگیر کند
مهمترین نقطه ضعف در بحث شیوه روایت داستان است، انتقادات بسیاری که به فیلم وارد است معطوف به سانسور بخشی از تاریخ است، در «درخت گردو» بازیگر نقش اول فیلم پس از گذراندن کش و قوسهای فراوان پس از بمباران سردشت و سرگذشت سخت خانوادهاش به دادگاهی در لاهه دعوت می شود تا در جایگاه مظلوم از حقوق مردم سردشت دفاع کند، جایی که مخاطب انتظار دارد دوربین مهدویان نیمچه حمله ای به کسانی داشته باشد که همراه با صدام در انجام این جنایت دخیل بودهاند، اما متأسفانه هیچ اشاره ای به این مسئله نشده و دوربین مهدویان تنها از مظلومیت قومیت کرد در تاریخ می گوید و بدون این که سخنی از مسببان این فاجعه بیاورد، در حرکتی جشنواره پسند، از نگاه مهاجرت حمایت می کند و در سکانس پایانی با تصویری از کولبران رنج و محنت این مردم را ادامه دار و گویی دنبالهی جنایت سردشت میداند.
نقد حکومت و بیان مشکلات داخلی بسیار پسندیده و جای تقدیر دارد، اما کاش جناب مهدویان به دست های پشت پرده این جنایات هم اشاره ای هم میکرد!
اما این که چرا مهدویان سراغ عاملان اصلی فیلم نرفته و از بازگو کردن چهره حمایتی غرب از صدام در بمباران شیمیایی سردشت صرف نظر کرده را میتوان در صحبت های کارگردان در رابطه با ارسال فیلم به جشنواره های خارجی و دو تابعیتی بودن برخی بازیگران دنبال کرد.
محمدرضا پور صفار